به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال «خون سرد» که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشود روایت یک قاتل سریالی است که در آن تلاش شده با پیرنگهایی، چون قصه فساد آقازادهها، مافیای مهاجرت غیرقانونی، سایتهای قمار و شرایط بندی بومی شود، اما نتوانسته است.
خون سرد اگرچه تلاش دارد تا فضایی متفاوت از آنچه شبکههای نمایش خانگی در طی سالهای گذشته تولید کرده اند را ارائه کند، اما به دلیل مضامینی که برجسته میسازد (مثل موضوع فسادهای اقتصادی و اخلاقی آقازاده ها) و بازیگرانی که از آنان برای رساندن مفاهیم خود یاری میگیرد (چهره ای، چون امیر آقایی) به تکرار میرسد و بار دیگر مضمونی شبیه به مضمون دیگر را بازنمایی میکند.
صحنههای ابتدایی سریال از تعقیب و گریز در کوچه پس کوچههای استانبول شروع میشود و به اداره آگاهی در تهران میرسد مسیری که از همان ابتدا ترسیم میشود نشان میدهد که این سریال به دنبال چیست و کدام مضمون را مورد توجه قرار میدهد.
قاتلی که در شمهای رابین هود وار یا زورو گونه آدم بدهای شهر را هدف قرار میدهد و به قتل میرساند مضمون اصلی این قصه است؛ تصویر این زورو، اما به دلیل این که اصلا خصلت بومی ندارد (نه رفتارهایش، نه شیوه لباس پوشیدنش و نه محلی که در آن آدمها را به قتل میرساند) باورپذیر نیست و بیشتر به نظر میرسد که نتیجه و خروجی ملغمهای از شخصیتهای قاتل در سریالهای آمریکایی است.
سریال دکستر و هانیبال از جمله برجستهترین قصههایی هستند که به نظر میرسد مورد بهره برداری فیلمنامه نویسان این سریال برای تولید یک متن بوده اند.
دکستر (Dexter) نام یک مجموعه تلویزیونی درام جنایی و معمایی، ساخته شده توسط شبکه شوتایم آمریکا است و در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ در قالب هشت فصل از این شبکه پخش شده است؛ داستان مجموعه با محوریت دکستر مورگان (با بازی مایکل سی هال) است که برای بخش جنایی پلیس میامی به عنوان کارشناس تحلیل آثار خون کار میکند و در همانسان، به صورت مخفی، یک آدمکشی زنجیرهای هم هست و قاتلانی را که از شکافهای سیستم قانونی گریختهاند، شکار میکند.
از سوی دیگر داستان سریال هانیبال (Hannibal) دربارهی مأمور افبیای به نام ویل گراهام است که روش خاصی در گرفتن قاتلین دارد. به این شکل که با تمرکزی که دارد خود را جای قاتل قرار داده و به جای قاتل نیز فکر میکند. وی بعد از مدتی با یک روانپزشک کار بلد به نام هانیبال لکتر آشنا میشود و از آن پس آن دو با هم بر روی پروندههای مختلف قتل کار میکنند و موفق میشوند چند قاتل را گیر بیندازند. قتلهایی که دقیقا دکتر لکتر انجام میدهد.
از سوی دیگر رگههایی از سایر قصهها هم در این مجموعه دیده میشود؛ مثلا سریال harrow تولید شبکه abc که روایت زندگی یک آسیب شناس پزشکی قانونی است که با ماجراهای مختلفی در زندگیش مواجه میشود ضمن این که گرفتاریهایی شخصی به واسطه قتلی که پیشتر انجام داده است برایش رقم میخورد. سریال هرو در سال ۲۰۱۸ در ژانر جنایی و درام ساخته شده است.
خون سرد قصهای ترکیبی از همین داستان هاست؛ شهرام حقیقتدوست به عنوان یکی از بازیگران اصلی و در نقش سرگرد امیرعلی طلوعی دائما برای کارشناسی امور به دوست قدیمی اش دکتر کسری کیا با بازی امیر آقایی مراجعه میکند؛ دکتر کیایی که همانند دکستر، هانیبال و هرو خودش قاتل اصلی قصه است.
در حقیقت در خون سرد ما با یک روایت قاتل سریالی که تلاش شده تا با پی رنگ هایی، چون قصه فساد آقازاده ها، مافیای مهاجرت غیرقانونی، سایتهای قمار و شرایط بندی بومی شود، اما نتوانسته است، مواجهایم.
موسیقی متن این سریال هم یکی دیگر از نقاط ضعفی است که به شدت با روان مخاطب بازی میکند و نه تنها دلهره آور و ترسناک نیست و هیجان لحظههایی خاص را افزایش نمیدهد بلکه بیشتر روی اعصاب است.
به رغم اسامی شناخته شدهای که در این سریال جلوی دوربین قرار گرفته اند، اما شاید یکی از بازیهای خوب را بتوان بازی شهرام حقیقت دوست در نظر گرفت؛ بازیگر پرکار سالهای گذشته که پس از غیبتی طولانی بازگشته و توانسته است ارائه نسبتا موفقی از شخصیت فیلمنامه اش ارائه دهد.
از سوی دیگر، اما سایر بازیها چندان قابل دفاع نیستند و خود شخصیت دکتر کسری هم یکی از نقاط ضعف بزرگ این قصه است؛ بازی امیر آقایی که همواره به عنوان نقطه قوت مجموعههایی که در آنان حضور دارد قابل بحث و گفت وگوست در این جا یک ارائه ضعیف از نقشی دارد که به نظر میرسد برای خودش هم به درستی جا نیفتاده است. بازی سارا بهرامی در نقش رعنا هم آنقدر اغراق شده است که کمتر میتوان با آن همراه شد.
در نهایت اگرچه خون سرد تلاشی برای ساخت مجموعهای متفاوت با ژانری تازه برای نمایش خانگی است، اما به دلیل تقلید پررنگی که در فیلمنامه دیده میشود و کاستیهایی که سریال دارد نمیتواند خروجی قابل دفاع و محکمی را از خود ارائه دهد.
منبع: همشهری آنلاین